
مقدمه
فرودستان ؛ مردم به جان آمده از فشار حکومت های نالایق و بی کفایت دویست و پنجاه ساله اخیر ایران هستند .
حکومت های که جز به تاراج بردن منابع ملی ، ظلم و تعدی به مردم ایران کاری انجام نداده اند.
فرودستان ؛ فرزندان و صاحبان اصلی ایرانند ، که به جرم صبوری ، قناعت ، مدارا و سکوت . در لابلای چرخ دنده های قدرت حاکمان قدر نشناس سه سده اخیر در حال نابودی هستند .
فرودستان ؛ پدران و مادرانی هستند ، که هنوز و پس از چند قرن به شرمساری در برابر چشمان فرزندانشان ، به دلیل جیبهای خالی خود عادت نکرده اند . هر روز دهها بار سر بگریبان می برند و خون گریه می کنند. در حالیکه بروشنی ناظر به تاراج رفتن منابع سرشار ملی هستند.
فرودستان ؛ مردان و زنان جوانی هستند که کم کم به سن میانسالی میرسند اما هنوز نتوانسته اند ، به زندگی خود سر و سامان بدهند .
فرودستان ؛ نخبگان بیشماری هستند ، که به دلایل گوناگون از جمله عدم شایسته سالاری یا در گوشه عزلت منزل کرده اند و یا بناچار تن به غربت و جلای وطن سپرده اند
فرودستان ؛ آزادگانی هستند ، که تن به سازش با حکومت های جائر چند صد سال اخیر نسپرده و ماوایشأن محبس و زندان گشته.
فرودستان ؛ مردمانی نجیب ، آرام ، صبور ، کم حرف اما هوشیارند .
فرودستان ؛ امواجی پر قدرتند ، که خشم و خروش خود را بروز نمیدهند . زیرا میدانند دژم خویی جز نابودی و ویرانی برای خاکشان چیزی به بار نخواهد آورد
فرودستان ؛ دلاور زنان و غیور مردانی هستند که زمانی سلاح بدست می گیرند ، که سرزمینشان مورد تعرض بیگانه قرار بگیرد.
فرودستان ؛ فرزندان خاک پاک ایرانند و هرگز کسانی را که خون فرزندانشان بر زمین ریخته اند و ایران را به بیگانگان فروخته اند ،همدست و هم پیمان نمی شوند.
فرودستان ؛ نه عامل سازمان رو سیاه سیا هستند و نه وطن فروش به اینتلیجنت سرویس و موساد.
فرودستان ؛ ایرانیان ساکن در بیرون مرزها را پاره تن خود و غریبان دور مانده از دامان ، مام میهن بر می شمرند.
فرودستان ؛ صد البته از مشورت هموطنان دانا و فهیم و صادق خود در سراسر جهان سود می برد . اما خود تصمیم می گیرند با مشکلات موجود چگونه راه خود را طی کند.
فرو دستان ؛ ایران را برای همه ایرانیان می داند و سرنوشت آینده آن را متجلی در صندوق های راستین رای خواهند جست، با این شعار که هر ایران با هر جایگاه و منزلتی فقط یک رای
«« هر ایرانی فقط یک رای »»
موضوعات مرتبط: مقالات سیاسیمقاومت مدنی
رژهٔ نمک یا ساتیاگراهای نمک ، بخش بسیار تاثیرگذاری از جنبش استقلال هند بود که در ماه مارس ۱۹۳۰ با رژهٔ دندی آغاز شد. این رژه مصداقی از مقاومت بدون خشونت و کمپینی برای تحریم مالیاتیِ انحصارطلبیِ بریتانیا برای تولید نمک در هند بریتانیایی بود که جنبش گستردهای ازنافرمانیهای مدنی را به دنبال داشت. این جنبش سازمانیافتهترین چالش بریتانیا بعد از جنبش عدم همکاری(۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲) و بلافاصله بعد از این بود که کنگرهٔ ملی هنددر ژانویهٔ ۱۹۳۰ بیانیهٔ استقلال هند را صادر کرد. ماهاتما گاندی رهبری این رژه را به عهده داشت. او این رژه را از پایگاهش در سابارماتی در نزدیکی روستای احمدآباد شروع کرد و تا ساحل دریا در نزدیکی دندی ادامه داد تا بعد از ۲۳ روز با پیمودن ۳۹۰ کیلومتر، بدون پرداخت مالیات بتواند به تولید نمک بپردازد. در این مدت هندیهای بسیاری به او پیوستند. ساعت شش و سی دقیقهٔ صبح ۶ آوریل ۱۹۳۰ وقتی که گاندی قانون نمک را زیر پا گذاشت، میلیونها هندی را برانگیخت تا در اعتراض به قوانین راج انگلیسی در مورد نمک، دست به انجام نافرمانیهای مدنی بزنند ،کمپین نتوانست بریتانیا را از هند بیرون براند اما تأثیر بسیار بزرگی در افکار مردم دربارهٔ بریتانیا و دید بریتانیا از استقلالطلبی هند گذاشت. بعد از تولید نمک در دندی، گاندی در امتداد ساحل به سمت جنوب حرکت کرد و ضمن تولید نمک، مردم را برای شرکت در ساتیاگراهایی که قرار بود در داراسانا برگزار شود، دعوت کرد ولی در نیمهشب ۴ می ۱۹۳۰ گاندی بازداشت شد. ساتیاگراها علیه مالیات نمک تا یک سال بعد ادامه پیدا کرد یعنی تا زمانی که گاندی آزاد شد و با لرد ایروین در کنفرانس میزگرد دوم مذاکره کرد.در خلال رژهٔ نمک حدود ۸۰٬۰۰۰ نفر بازداشت شدند.
موضوعات مرتبط: مقالات سیاسیمقاومت مدنی













